رونیا از بدو تولد تا الان
دخترم می خوام برای جبران این 1سال خلاصه ای از خاطرات و بعضی از عکساتو برات بزارم
رونیا جونم بعد از اون 9 ماه انتظار سخت 18 تیر صبح ساعت 8.35 توی بیمارستان اذربایجان ارومیه به دنیا اومدی و دنیای کوچیک من و بابا یی رو رنگی و قشنگ کردی
چقدر روز خوبی بود اخه تو اومده بودی
اول خدا وبعدمدیون دکتر نوذر نژاد م که تو سالم وسلامت بدنیا اومدی گلم
اینجا 1 ماهه هستی
و اینجا 2 ماهه ..........میدونی عزیزم تو تا 2 ماه اصلا نخوابیدی من و بابایی هم 2 ماه اصلا نخوابیدیم
واینجا 3 ماهه
و با گفتن کلماتی مثل اقققققوو و قوو و اقییی قند تو دلمون اب می کردی
4 ماهه
تو 4 ماهگی گوشاتو سوراخ کردیم
5 ماهگی عشقم
ماه 6 ام
عاشورای حسینی
اولین یلدا
و
ژانویه و بابا نوئل خونه ما
7 ماهگی رونیا
8 ماهگی و عید نوروز
اینجا مراغه ست خونه مهین عمه (عمه مامان)
13 بدر باغ بابا جون
9 ماهگی
بند
10 ماهگی
دخملی من تو اخرهای 10 ماهگی دندون دراورد که تو یه پست جدا گانه عکساشو میذارم
ووووو11 ماهگی