دندونی رونیا
بعد از چندی انتظار بالاخره دخمل ما هم صاحب دندون شد
یه شب که با بابایی نشسته بودیم تو هم مثل همیشه عادت داری اخه از زمین هر چی پیدا کنی بزاری تو دهنت
منم مثل همیشه خواستم در ارم که متوجه شدم یه چیزی به دستم خورد ماشالااا خانومم دندون در اورده بود
با بابا امید چقدر خوشحال شدیم
با اینکه دیر وقت بود ساعت 11.30 زنگ زدم به بابا جون و مامانی و گفتم اونا هم خیلی خوشحال شدن
و گفتن باید کادو مونو اماده کنیم
بعد چند روزم یه جشن کوچولو گرفتیم ودندونی پختیم با مامانی که ما به دندونی می گیم دیشلیق
اینم عکساش
دیشلیق که به دوستا و فامیلا دادیم
در اخر می خوام از همه اونایی که زحمت کشیدن برات کادو اوردن تشکر کنم
مامان وبابا خونه ی بازی و استخر بادی
مامانی برات تاب گرفته که باهاش تاب بازی کنی
باباجونم که همیشه خیلییییییییی زحمت می کشه یه حوله تنپوش خیلییییییی ناز مارک tac
پدرجون و عزیز هم 50.000 تومن پول
ودست بقیه دوستا و فامیل ها درد نکنه که برات کادوهای خوشگل گرفتن